گیاه وحشی

من يک گياه وحشی ام

افکنده سرنوشت بذر مرا به باد

بذرم درون باغچه باغبان فتاد

*************************

من يک گياه وحشی ام

اين واژه در طغيان فکر من موج ميزند

” سفر “

و من

با اعتماد دروغين به ساقه ای ظريف

در چنگ تند باد

آه باغبان، باغبان؟

لبخند می زنم

” من يک گياه وحشی ام

مرا با باغبان چکار؟ “

***********************

وحشت

و اين سوال:

شايد که باغبان مرا از ريشه برکند؟

اندیشه می کنم :

گر برکند ز بن

”بذرم به دست باد پراکنده می شود“

آنگه پرواز می کنم

در نقطه ای دگر

زندگی آغاز می کنم

من يک گياه وحشی ام

( تابستان سال 82 تهران )

بیان دیدگاه