این یک متن پورنو نیست
خواننده گرامی، این یک متن پورونو نیست ولی اگر عادت به متنهای پاکیزه! دارید، اگر خواندن کلمات محاوره ای کوچه بازاری، که هر روز و هر روز می شنوید، به صورت یک متن نوشتاری اذیتتان می کند و هزاران اگر و امای دیگر، لطفا این متن را بخوانید و تحمل کنید.
می خواهم از کلمات کوچکی در ادبیات این سرزمین بنویسم، که سانسورشان می کنیم، که سانسورمان نکنند. می خواهم از اندام های جنسی بنویسم. براستی چرا صحبت از اندام های جنسی، آنقدر دشوار است که یا باید به حیله شوخی تلطیف گردد و یا در محاق سکوت بماند؟ مگر این نیاز، چون خوردن و نفس کشیدن، یک نیاز اولیه نیست؟ پس چرا فی المثل درباره دهان و بینی می توان به راحتی صحبت کرد، ولی نباید از اندامهای جنسی سخن گفت؟ چرا اسامی جنسی در ادبیات ما یا فحشند و یا شوخی های رکیک جنسی؟ چرا با شنیدن کس، نیشمان تا بنا گوش باز می شود، که انگار کسشعر شنیده ایم؟ چرا به جای کون از با سن استفاده می کنیم، در حالی که دو لغت جداگانه و دو مفهوم مجزا هستند؟ چرا به جای کیر از آلت جنسی مردانه استفاده می کنیم؟ کدام آلت جنسی؟ بیضه؟ کیر؟… مگر تمام اینها جزئی از لغتهای ادبیات ایران نیستند؟ مگر مولوی، سعدی، رودکی، عبید و دیگران و دیگران، از این کلمات استفاده نکردند؟ پس این پرهیز نامربوط چیست؟ نکند که ما با ادب تریم از بزرگان ادبمان؟…
واقعیتی است دردناک که ادب ما هنوز در چنبره ذهن بسته ایست که راهی برای برون رفت از خشونت جنسی و فشار ناشی از مناسبات نا درست اجتماعی ندارد. هنوز هم نا خودآگاه، سنگینی دست پدر را بر دهانمان حس می کنیم و نهیب مادر را که مودب باش! که مودب بودنمان از نگفتن نیازی است که انکارش می کنیم و انکارمان، آبستن خشونتی است، که دیگری را که انکار نمی کند، سنگسار می کند. فاصله نوشتن و ننوشتنشان، فاصله قلم فاخر است و هرز نویسی نه در واقع، که در ذهنمان. آنکه را می نویسد به چوب قانون نانوشته ی خود ساخته می رانیم. و این چرخه انکار و نگفتن و خشونت، مدام تکرار می شود و تکرار می کنیم. و روشنفکر برج عاج نشینمان، کلام نمی گوید که مبادا گردی از رهگذر عوام بر دامنش نشیند. بر خشونت جنسی آه می کشد که گریبان توده را گرفته و از پرداختن به ریشه این هرز درخت تناور پرهیز می کند. مگر چه چیز ذهن و ذهنیتمان را می سازد؟ مگر همین کلام را به کودکمان نمی آموزیم؟ مگر به او نیز نمی آموزیم که انکار کند؟ مگر انکار او زایش خشونت نسل بعد نیست؟ پس چرا چشم می بندیم بر عفونت این زخم کهنه؟
پی نوشت :
1- می دانم بعد از نوشتن این پست، از سوی دوستان دیده و ندیده و خوانندگان مطالبم، که عادت به قلم پیرایش شده من دارند، با تشویقها و انتقادهایی مواجه خواهم شد ولی باید می نوشتم این پندار نانوشته ام را.
2- انگیزه من از نوشتن این مطلب، پستی در مورد تاریخ بود که در سایت بالاترین لینک کردم، که بحثهای حواشی آن که مربوط به مسائل جنسی بود، بیشتر از متن آن شد و همین ذهن مرا به خود مشغول کرد، که حاصلش این متن شد.
3- نقطه و خط فاصله های اضافه برای فرار از فیل تر است ( حال که فیلتر گریبان همه را گرفته دیگر احتیاط شرط عقل نیست).
نوامبر 30, 2009 در 12:47 ب.ظ.
دوست گرامی،
رفتار خود شما نماد بارز خود سانسوری واپسگرایانه (با ریشه های اسلامی) در برخورد با مسایل جنسی است. یک متن طویل در مذمت سانسور نوشته ای اما خود قادر نیستی کلمات ک..ر، ک.س و ک.ون را بدون تعارف بنویسی، پس اول از خود آغاز کن.
نوامبر 30, 2009 در 1:08 ب.ظ.
دوست گرامی فلیکس عزیز، من نیز بخشی از این جامعه هستم با تمام بلایای مبتلا به آن. اگر منظور عباراتی است که به صورت ک…ر نوشته ام، که منظورم را در پی نوشت 3 نوشته ام که برای فرار از چنگ فیل ترینگ این کار را کرده ام چون این وبلاگ خوشبختانه و با متاسفانه هنوز در ایران فیل تر نیست. البته کامنت شما رو اگر تصحیح نکنم، این حیله من هم کارگر نیست و به آغوش فیل تر وارد می شوم 🙂
دسامبر 13, 2010 در 6:08 ب.ظ.
اخه ادم عاقل گفته كه واسه فرار فز فيلتر اينجور نوشته
دسامبر 1, 2009 در 9:03 ب.ظ.
زبان فارسی زنده است و همیشه لزوما نمی توان از مواردی نام برد که به حریم شخصی فرد و جامعه اش تعلق دارد …. می توان از مشابه ها و ساختارهای جدید استفاده کرد همون طور که جوون های ما به اصطلاح زبان مخفی دارند … مثلا در عین هم آهنگی و هم وزنی به جای کسخل می گویند اوسگل که هم از نظر معنی و هم نظر آوا و مفهمو بسیار شبیه معنای اصلی ست … در مورد ک..ر و ک..ون و ک..س نیز همین طور است..!!
دسامبر 4, 2009 در 3:49 ب.ظ.
موافقم با حرفتون در زبان عامیانه ولی در ادبیات لازمه که کلمات اصلی رو استفاده کنیم. کما اینکه همین اختراع این کلمات دلیلی بر احتیاج به این کلماته
دسامبر 1, 2009 در 10:28 ب.ظ.
تو که از ادیبان ما مثال میزنی، دو بیت شعر از شعرای معروف بیار که همچین کلماتی توش باشه، بعد اونوقت یه فکری میکنم ببینم جدی بگیرم متنتو یا نه!
دسامبر 4, 2009 در 3:47 ب.ظ.
دوست عزیز، به سایت لغت نامه دهخدا بروید و این کلمات رو معنی کنید. تا متوجه شوید http://www.loghatnameh.com/
دسامبر 1, 2009 در 11:05 ب.ظ.
بنظرم این قبیل کلمات دست کم در اروپا و آمریکا هم قباحت دارند، چرا که دوستانم ار آزادترین فرهنگها از گفتنشلن به طور معمول کراهت دارند مگر آنان که از سطوح پایینتر فرهنگی جامعه بر خواسته اند.
اتفاقا در جمع کوچک آشنایان من هر که از کشوری بسته تر و یا جامعه عقب افتاده تر آمده (یونانی، ایرانی، ترک، بعضا آمریکایی,…) تمایل بیشتری به بکاربردن صریح کلمات جنسی دارد.
اگر میپندارید که سعدی و مولوی الگوی بی نقصی هستند که رواست از ایشان پیروی کنیم به پند مولوی عمل کنید که میگوید:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
اگر آنها را کمال مطلق نمیدانید لازم میدانم یادآوری کنم که بخشهای مورد اشاره شما، از دید بسیاری از اهل فن، بر حسب اتفاق ضعیفترین کارهای این دو بزرگوار، چه از نظر معنی چه از نظر صورت، هستند.
دسامبر 4, 2009 در 3:56 ب.ظ.
دوست گرامی، سخن من این است که این کلمات جزئی از ادبیات این فرهنگند و مثل تمام کلمات دیگر باید با اونها رفتار کرد. از طرفی اسامیی هستند که برای ارجاع به عضو باید استفاده کرد. دوست دارم منابعی رو که اهل فن مثلا ابیات کنیز و کدوی مولوی رو کم ارزش تر از بقیه مثنوی می دونند، معرفی کنین
دسامبر 2, 2009 در 5:12 ق.ظ.
عالي بود
دسامبر 2, 2009 در 1:33 ب.ظ.
وقتی می خوای یه زیرنویس رو ترجمه کنی، تازه می فهمی چقدر توی ادبیاتمون مشکل داریم
مثلاً اونجا طرف خیلی راحت می گه Pe.nis تو اینجا مجبوری سه خط به جاش ترجمه کنی که بی ادبی نشه و نگن فلانی رو ببین، چی نوشته!!
نمی دونم مشکل از کجاست… ولی قطعاً هست!
دسامبر 9, 2009 در 9:07 ق.ظ.
هدی خیلی نکتهی خوبی رو گفت. منم زمانی که فیلم و سریال زیرنویس میکردم، وقتی میرسیدم به عبارتی مثل son of a bi-tch، کلی اعصابم خورد میشد که آیا ترجمه کنم: حرومزاده؟ یا ترجمه کنم عوضی؟! یا مادر جن.ده؟! خیلی از کسانی که با زیرنویس من فیلم یا سریال رو میدیدن، منو میشناختن و کسانی که نمیشناختن هم که…
ولی فکر میکنم در سخن گفتن باید جسارت داشت. خیلی از مرزها رو ما هر روز میشکنیم. چهطور از این رفتاری که مرز اخلاقی محسوب نمیشه نگذریم؟!
ممنون از مطلب عالیتون. این عقیده رو که در وجودم خفته بود، بیدار کرد و به یادم آورد. ممنون. 🙂
دسامبر 2, 2009 در 6:50 ب.ظ.
دوست عزیز نکته قشنگی گفتی ولی مگر انسانها جلوی هم دیگر دستشویی میکنند؟یا رفتارهای جنسی در کجای دنیا در ملا اعم کاری پسندیده است؟ممکن است که ما در زبان و فرهنگمان زیاد از حد بعضی از مسائل را سرکوب میکنیم ولی استفاده از هر کلمه و هر اندامی هم جایز نیست!مگر در تاریخ ما حافظ ها و مولوی ها و … در اکثر سخنان خود از مسائل و اندام جنسی سخن میراندند؟هر سخن جا و هر نکته مقامی دارد.
دسامبر 4, 2009 در 4:00 ب.ظ.
دوست گرامی، شما دو نکته رو خلط کردین. رفتار جنسی و اسامی خاص. من هم نگفتم که شما سراسر کلامتان، استفاده از اسامی خاص جنسی باشد ولی وقتی نیاز هست به استفاده، همانطور که ادبای ما استفاده کردند، استفاده کنید.
دسامبر 3, 2009 در 9:21 ق.ظ.
درود. خسته نباشید, وبلاگ خوبی دارید. مایل به تبادل لینک هستین؟
دسامبر 3, 2009 در 5:25 ب.ظ.
جسارت ستودنی
🙂
دسامبر 4, 2009 در 3:09 ق.ظ.
اگر پشت فيل تر ينگ اينترنت مانده ايد، اين مجموعه آموزشي را مطالعه نماييد:
http://arteshesabz.blogspot.com/2009/08/blog-post_4129.html
دسامبر 4, 2009 در 12:23 ب.ظ.
کامنتش رو تصحیح کن چون آشغالهای گمنام بجز موتور جستجوی گوگل راه دیگری برای تر زدن فیل معابانه به وبلاگها ندارند و اون کلمات قصار آقای فیلکس مستقیما موتور جستجوی مذکور رو به وبلاگت میرسونه. در نتیجه یکی دو روز دیگه یا یک ماه دیگه فیلها بهت تر خواهند زد:دی
یک مدتی در یک پستی نوشته بودم که احمدینژاد در یک مجلس مداحی ل*خ!!!!ت شده. بعد هم برای فرار از فیلترینگ دو حرف اول رو باهم و حرف بعدی رو جدا نوشته بودم. اما این هم کافی نبود و آمار این پست وبلاگ بشدت بالارفت. و همینطور هم هر چند روز یکبار یکی از طرفداران ا.ن شروع به فحاشی در وبلاگ من میکرد!
به دو نتیجه زیر نائل آمدم:
اول: جویندگان پو۰۰۰۰ر۰۰۰نو در اینترنت بجای کلمه به هم چسبیده ل..خ…..ت دو حرف اول رو در جستجو بکار میبرند و عجیب که میزنند وسط هدف و به اون چیزی که ارضائشان میکند میرسند!
دوم: طرفداران ا.ن ظاهرا زیادی در اینترنت جستجو میکنند. آنهم به نحوی که غسل بر ایشان واجب میشود:دی
دسامبر 4, 2009 در 4:04 ب.ظ.
ممنون آریوی عزیز، متاسفانه این فبل تر باعث شد که این پست رو مجبور بشم با کد اضافه بنویسم 🙂
دسامبر 4, 2009 در 11:39 ب.ظ.
نکته خوبی به من یاد آوری شد
با تشکر
دسامبر 5, 2009 در 1:45 ب.ظ.
[…] این یک متن پورنو نیست « صاحب قران » پیوند به منبع […]
دسامبر 5, 2009 در 5:42 ب.ظ.
دلیلش اینه که اصلاً از روز اوّل اینلغات با بارِ معناییِ منفی و برای کاربردِ خاص استفاده شدهن، نه واسه هر موقعیتی. شما حتماً شنیدیکه «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» که شامل اینفقره هم میشه. اشارهی شما بهاستفاده ازینکلمات در شعر شاعرانِ ما درسته امّا اونهم کاملاً در شرایطِ خاص بوده: آیا عبید جز در هزلیات –یا بهتعبیر قدما، خبیثاتش– ازینکلمات استفاده کرده؟ آیا مثلاً توی غزلیات و قصاید و قطعاتِ سعدی اثری ازینها هست؟ آیا مولوی جز در اونحکایتِ مشهور هرگز ازشون استفاده کرده؟
فقط هم مختصّ ما نیست. هر فرهنگیکه از مرحلهی بدویت بگذره و بهتمدّن برسه دچار اینمسئله میشه. شما میبینید که توی بعضیاز قبایل آفریقایی زن و مرد لختِ مادرزاد جلوی همدیگه راه میرن، پس طبیعتاً مشکلی ازینلحاظ ندارن؛ ولی مثلاً خانم کلینتون توی نطقش میگه «امروز بیکاری برای جوانانِ ما مثل «یککلمهی چهارحرفی» است» نمیگه Fuck، اونجوری میگه. زیاد نباید سخت گرفت. چه اشکالی داره که از لغاتِ دیگه استفاده کنیم؟
دسامبر 7, 2009 در 7:47 ب.ظ.
دوست عزیز، مولوی بجز آن داستان مشهور هم دارد از این کلمات و سعدی نیز:
نای را بر کون نهاد او که ز من / گر تو بهتر می زنی بستان بزن (مولوی)
ور کشی مهمان همان کون خری / گاو تن را خواجه تا کی پروری (مولوی)
گر بی هنر به مال کند کبر بر حکیم / کون خرش شمار اگر گاو عنبر است (سعدی، گلستان)
داروی دیوانه باشد ک..ر گاو (مثنوی)
دیوان هزلیات سعدی هم که پر از این واژه هاست. دوست عزیز، متن من این منظور را نداشت که تمام جملات ما لبریز از این واژه ها بشه. منظور من برداشتن بار خشن این واژه هاست. خشونتی که در جامعه تبدیل به خشونتی همچون سنگسار می شه
دسامبر 8, 2009 در 7:25 ق.ظ.
من هم با صورتی موافقم. و بنظرم بیشتر از موضوع ادبیات، برمیگردد به «فرهنگ». فرهنگی که اصلا ادبیات رو پروش داده و به اون شیوه بالندهاش کرده. و ضمن اینکه شما اگر میخواهی با یک دلیل سادهی استفادهی شاعران بزرگ ما از این لغات خاص که فرهنگمان بارِ منفی بهشان تزریق کرده، داری، باید بگویم دلیلت همانقدر ضعیف است که مثلا در ته غار عمیقی باشیم و بگویم حالا روز است یا شب. یعنی ملاکت غلط است و بر اون اساس تصمیم گیری و نتیجه گیری هم غلط میشود.
تابو و خط قرمز در هر فرهنگ و ادبیاتی حضور دارد. و دلایلش کاملا روشن است. و اگر بیاییم از این لحاظ مشخص تفاوتهای فرهنگی رو قیاس کنیم، اشتباه کردیم. به مانند اینست که ما بخواهیم رنگ سیاه و سرخ رو با هم قیاس کنیم که اصلا قیاسی قابل برداشت نیست.
دسامبر 9, 2009 در 11:01 ب.ظ.
درود.
اون چیزی که صاحبقران گفته ، چندان هم بی راه نیست. ولی دوستان این نکته رو توجه کنید که در هر زبانی برای برخی واژگان چه جنسی چه چیزهای دیگر مانند برخی نامهای دینی حتا. واژگانی به کار می برند کنایه آمیز و این چندین انگیزه داره و یک رففتار طبیعی زبانی است. از وقتی بشر زبان یه سخن باز کرده همین بوده و خواهد بود. به زبان آوردن برخی واژه ها به دلیل هایی ممنوع و » تابو» بوده است برای نمونه در فرهنگ های گوناگون برای برخی موجودات پندارین مانند جن و پری و غول و … واژه هایی ویژه به کار می برند ( مانند از ما بهتران) دلیلهای بسیاری هم دارد. که .بگذریم. (گاهی هم از واژگاان زبانی دیگر که معنی ان را نمیدانیم بهره می برند)
یه نمونه را همه میدانیم.
به جای نام بردن از «جای ر ی د ن و ش ا ش ی دن » ( یا انجام دادن این کار) ؛ زمانی می گفتند : آبریزگاه _ دست به آب و … مستراح. (= جای استراحت) ولی امروز «مستراح» معنی کنایی خود را از دست داده و دیگه به عنوان وازه ای مودبانه به کار نمیره می گیم » دستشویی» یا – واژه ی اروپایی » توالت » (= آرایش کردن _ چون توی دستشویی ها آینه هست و برخی بانوان و دوشیزگان میروند و خویشتن را می ارایند)کم کم بار معنایی پیشین رو از دست داده و امروزه هم چندان ودبانه نیست و همون دستشویی مودبانه تره. و کم کم به جای » دستشویی هم واژه ای دیگر به کار خواهد رفت.
و یک نکته. در ادبیات سنتی ایران به کاربردن واژه ها و رنشان دادن رفتار جنسی چندان زشتی نداشته ولی چندان هم زیبا نبوده . بستگی به منظور و خواست شاعر و … داشته. شما در سراسر شاهنامه نمی توانید حتا درباره ی رفتارهای زناشویی و عشق بازی واژه های مستقیم و نامودبانه به کار برید. حتا اگر عشقی راستین و پاک بود. و فردوسی همیشه با آزرم و شرم و در پرده کنایت از این چیزها سخن گففته و جدا از اینها هرگز دشنام و زشت گویی هم دیده نمیشود . برخی بیتهای دشنام آمیز از فردوسی نیست و الحاقی است.و درپایان باید گفت » میان پورنو گرافی یل » هرزه نگاری» با اروتیسم بسیار تفاوت است و ااروتیسم در هنر و ادبیات یک ویژگی هنرمندانه است و پورنو نه. پدرود
دسامبر 9, 2009 در 11:37 ب.ظ.
متأسفانه ۶۰% طلاقها در ایران به دلیل عدم آموزش جنسی و در حقیقت همین سانسورها اتفاق میافته. در مورد استفاده از کلمات نمیدونم ولی با این موضوع که ما مساله مهم زندگیمون (مهم به اندازه غذا و امنیت ,…) رو داریم سانسور میکنیم کاملا موافقم.
دسامبر 21, 2009 در 5:00 ب.ظ.
حالا مَردی در زمانه ی نعره ی نا مردان ، مردانه می میرد . اما روحش در روح و روان ما زنده و نا میراست و می میرد به جسم ، دریغا که خیلی ها زنده اند اما زنده به جسم !!!
آوریل 17, 2011 در 11:36 ب.ظ.
سلام طبق گفتههای آقای مهندس احمد علی هراتی نیک صنایع فولاد، بزودی کارخانههای ذوب آهن باید درشون را ببندند زیرا دولت نرخ برق را برای کارخانهها بالا برده است، و ما بهیچ وجه با آهن آلات وارد شده نمیتوانیم رقابت کنیم. ما اگر کورههای بهتری داشتیم بهترین آهن دنیا را میتونستیم تولید کنیم. اما متأسفانه همینطور که آقای هراتی نیک گفته ما بخاطر لج کردن دولت با دنیا و تحریمهای مختلفه، آهن را با هزینهٔ خیلی بالا تولید میکمنیم. بهترین نفت را داریم ولی نمیتونیم تصفیه کنیم. بهترین سنگ آهن را هم داریم ولی باید از خارج آهن بیاوریم .