Archive for the فلسفه Category

این یک متن پورنو نیست

Posted in فلسفه, اجتماع, ادبیات, دل نگار with tags , , , , , on نوامبر 30, 2009 by behak

خواننده گرامی، این یک متن پورونو نیست ولی اگر عادت به متنهای پاکیزه! دارید، اگر خواندن کلمات محاوره ای کوچه بازاری، که هر روز و هر روز می شنوید، به صورت یک متن نوشتاری اذیتتان می کند و هزاران اگر و امای دیگر، لطفا این متن را بخوانید و تحمل کنید.

می خواهم از کلمات کوچکی در ادبیات این سرزمین بنویسم، که سانسورشان می کنیم، که سانسورمان نکنند. می خواهم از اندام های جنسی بنویسم. براستی چرا صحبت از اندام های جنسی، آنقدر دشوار است که یا باید به حیله شوخی تلطیف گردد و یا در محاق سکوت بماند؟ مگر این نیاز، چون خوردن و نفس کشیدن، یک نیاز اولیه نیست؟ پس چرا فی المثل درباره دهان و بینی می توان به راحتی صحبت کرد، ولی نباید از اندامهای جنسی سخن گفت؟ چرا اسامی جنسی در ادبیات ما یا فحشند و یا شوخی های رکیک جنسی؟ چرا با شنیدن کس، نیشمان تا بنا گوش باز می شود، که انگار کسشعر شنیده ایم؟ چرا به جای کون از با سن استفاده می کنیم، در حالی که دو لغت جداگانه و دو مفهوم مجزا هستند؟ چرا به جای کیر از آلت جنسی مردانه استفاده می کنیم؟ کدام آلت جنسی؟ بیضه؟ کیر؟… مگر تمام اینها جزئی از لغتهای ادبیات ایران نیستند؟ مگر مولوی، سعدی، رودکی، عبید و دیگران و دیگران، از این کلمات استفاده نکردند؟ پس این پرهیز نامربوط چیست؟ نکند که ما با ادب تریم از بزرگان ادبمان؟…

واقعیتی است دردناک که ادب ما هنوز در چنبره ذهن بسته ایست که راهی برای برون رفت از خشونت جنسی و فشار ناشی از مناسبات نا درست اجتماعی ندارد. هنوز هم نا خودآگاه، سنگینی دست پدر را بر دهانمان حس می کنیم و نهیب مادر را که مودب باش! که مودب بودنمان از نگفتن نیازی است که انکارش می کنیم و انکارمان، آبستن خشونتی است، که دیگری را که انکار نمی کند، سنگسار می کند. فاصله نوشتن و ننوشتنشان، فاصله قلم فاخر است و هرز نویسی نه در واقع، که در ذهنمان. آنکه را می نویسد به چوب قانون نانوشته ی خود ساخته می رانیم. و این چرخه انکار و نگفتن و خشونت، مدام تکرار می شود و تکرار می کنیم. و روشنفکر برج عاج نشینمان، کلام نمی گوید که مبادا گردی از رهگذر عوام بر دامنش نشیند. بر خشونت جنسی آه می کشد که گریبان توده را گرفته و از پرداختن به ریشه این هرز درخت تناور پرهیز می کند. مگر چه چیز ذهن و ذهنیتمان را می سازد؟ مگر همین کلام را به کودکمان نمی آموزیم؟ مگر به او نیز نمی آموزیم که انکار کند؟ مگر انکار او زایش خشونت نسل بعد نیست؟ پس چرا چشم می بندیم بر عفونت این زخم کهنه؟

پی نوشت :

1-      می دانم بعد از نوشتن این پست، از سوی دوستان دیده و ندیده و خوانندگان مطالبم، که عادت به قلم پیرایش شده من دارند، با تشویقها و انتقادهایی مواجه خواهم شد ولی باید می نوشتم این پندار نانوشته ام را.

2-      انگیزه من از نوشتن این مطلب، پستی در مورد تاریخ بود که در سایت بالاترین لینک کردم، که بحثهای حواشی آن که مربوط به مسائل جنسی بود، بیشتر از متن آن شد و همین ذهن مرا به خود مشغول کرد، که حاصلش این متن شد.

3-      نقطه و خط فاصله های اضافه برای فرار از فیل تر است ( حال که فیلتر گریبان همه را گرفته دیگر احتیاط شرط عقل نیست).

بس، خدایی عوام پسند و برهنه

Posted in فلزکاری, فلسفه, پیکره تراشی و مجسمه سازی, اجتماع, اسطوره شناسی, تاریخ with tags , , , , , , , on نوامبر 27, 2009 by behak

بس خدای کوتوله مصری، موزه آلتس برلین

بس (bes)، خدای کوتوله مصری، گمان می رود اولین بار در عصر مفرغ و در قبرس زاده شد ولی از قرار معلوم، در مصر به خدایی همگانی و عوام پسند، تبدیل شد. نشانه های این خدا را می توان از پادشاهان سلسله کهن تا فراعنه سلسله بیست وششم، دنبال کرد ولی عمومیت این خدا مربوط به دوران فراعنه سلسله جدید (1070-1570 ق.م) است. در مصر باستان، خدایان بسیاری پرستش می شده که هر یک قابلیت و قدرت خاصی را نمایندگی می کرد.  خدای بس، خدایی برای محافظت از خانواده و سعادت و خوشبختی های کوچک آن در برابر نیروهای شیطانی بود. نام او احتمالا با کلمه باستانی مصر besa به معنای گربه، هم ریشه است، که نمادی از ایزد بانوی باستت (گربه)، در مصر باستان بود و عمدتا در مصر سفلی و از 1000 سال پیش از میلاد، ستایش می شد. باستت خود دختر خدای خورشید بود.

مقبره بس در شهر دندره مصر

خدای کوتوله بس، با آن قد کوتاه و ظاهر عجیب و حالت تهاجمی، وظیفه ویژه ای برای محافظت از زنان باردار، در هنگام بارداری و زایمان داشت. او همچنین نگهبان کودکان و دارایی خانواده در برابر تمام  نیرو های شیطانی همچون ارواح خبیث، نیروی کشنده مارها و نازایی است. از طرفی این خدا، با آن صورت زشت، ریشو و آلت جنسی بزرگ خود، نمایی مضحک داشت و نمادی از شادی ها و لذتهای زندگی، همچون موسیقی، رقص و لذت جنسی نیز بود.

تندیس بس، موزه لوور

امروزه، تمام خدایان کوتوله و با ظاهر عجیب را با نام عمومی بس می خوانند و نام این خدا، به نماد تمام این خدایان که گستره وسیعی را از نظر جغرافیایی شامل می شود، تبدیل شده است.

منابع :

دانش نامه ویکی پدیا

تارنمای موزه بریتانیا

فرهنگ نگاره ای نمادها، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی

تکوک، به شکل گربه وحشی (هنر باستانی ایران)

Posted in فلزکاری, فلسفه, هنر, اسطوره شناسی, تاریخ, تذهیب with tags , , , , , , , , , , , , , , , , , on آگوست 28, 2009 by behak

برای بزرگ نمایی، بر روی عکس کلیک کنید.

تکوک ( جام ) به شکل گربه وحشی، به طول 27.5 سانتی متر، طلا کاری بر روی نقره، ، یک قرن قبل از میلاد، مربوط به امپراطوری اشکانیان ( 247 پیش از میلاد تا 224 بعد از میلاد )، موزه متروپلیتن .

یک شاهکار استادانه که تلفیقی از فرهنگ یونانی و هنرمندی ایرانی است . این جام برای نوشیدن شراب به کار می رفته است . این جام شاخی شکل، دارای دهانه کوچکی در قسمت قفسه سینه گربه وحشی، برای خالی نمودن جام است . نمونه های بسیاری از تکوک های نقره ای، طلایی و همچنین نمونه های ساخته شده از گل رس، متعلق به دوران پیش از هخامنشیان، هخامنشیان و اشکانیان، در گستره وسیعی از شرق و غرب امپراتوری ایران یافته شده . بر روی این ظروف شاخی شکل، نقوشی از اسب، گاو نر، بز کوهی، موجودات افسانه ای، الهه ها و گاهی نمادهای پادشاهی دیده می شود. تکوک ها، بیشتر از فلزات گران بها و به صورت یک شیء تجملی، برای پادشاهان و اشراف سلطنتی ساخته می شد. تکوک هایی هم که در یونان، استفاده می شد، به وسیله کشتی رانان و بازرگانان، به یونان آورده شده و به عنوان یک کالای اصیل ایرانی شناخته می شد.

این تکوک نقره ای، نمونه ی خوبی از تاثیر عمیق فرهنگ هلنی (یونانی) بر فرهنگ پارتی است . یک شاخه ی تاک با خوشه های انگور آویخته، به دور کتف و قفسه سینه ی گربه وحشی طلا کاری شده است . همچنین تذهیب کاری (طلا کاری) یک حلقه گل به دور لبه بالایی تکوک، بر زیبایی اثر افزوده است که نمادی از دیونیسوس، خدای یونانی شراب است . پس از حمله اسکندر به شرق، نماد های یونانی، در این سرزمین ها  پراکنده گشت . از آن جمله نمادهای وابسته به دیونیسوس، یعنی گربه وحشی یا پلنگ، تاک و رقص دختران، توسط فرهنگ پارتی جذب شد و در آثار هنری دوره های بعد نمود یافت .

توضیح مقاهیم وابسته به متن:

تکوک:

[ ت َ ] (اِ) چیزی بود زرین یاآهنین بر صورت گاو یا ماهی یا مرغ و بدان شراب خورند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 599). صراحیی باشد که آنرا از طلا و نقره یا از گل بصورت جانوران خصوصاً بصورت شیر سازند و بدان شراب خورند و بدین معنی بجای حرف ثانی لام هم بنظر رسیده است . (برهان ). صراحیی باشد که از زر و سیم و گل و امثال آن بصورت جانوری سازند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از شرفنامه ٔ منیری ). لیکن بدین معنی بلوک (بضم با و لام ) گذشت به امثالش . (فرهنگ رشیدی ). صراحیی باشد از طلا و نقره یا چینی که بصورت جانوران سازند و در آن شراب خورند و بجای حرف ثانی لام هم آمده و رشیدی گوید که صحیح آن بلوک بضم با و لام است . (انجمن آرا) (آنندراج ). صورتی بود از سیم و یا از زر و یا از سفال یا از شاخ چون صورت شیر یا گاو یا ماهی و آنچه بدین ماند و در آن شراب خورند. (اوبهی ). مرحوم دهخدا در یادداشتی بطور استفهام نوشته است : آیا مصحف مکوک عربی نیست ؟
خور بشادی روزگار نوبهار
می گسار اندر تکوک شاهوار (رودکی)

هزار از بزرگان خسروپرست
تکوک بلورین و بالغ بدست (اسدی)
فرهنگ هلنی:

هلن، قهرمانی است که نژاد یونانی خود را منسوب به او میداند و نام او را بر خود می نهاده است . او را پسر دوکالیون و نیز پسر پرومته دانسته اند.در افسانه های یونان معروف است که او با الهه ای به نام اوزئیس ازدواج کرد و از او پسرانی به وجود آمدند که شاخه های معروف هلنی (دری ها، ائولی ها، ایوینها، اکئی ها) از نسل آنها هستند. (از فرهنگ اساطیر یونان و رم تألیف پیر گریمال ترجمه ٔ بهمنش ج 1 ص 369 و 370).

یونانی‌گرایی یا هلنیسم به معنای گرایش یا گسترش به فرهنگ یونان باستان است. اوج گسترش فرهنگی یونانی با کشورگشایی‌های اسکندر مقدونی و آغاز دوره هلنی است. از این پس در سرزمین‌های گشوده شده زبان، فرهنگ، و آیین‌های یونانی گسترش یافت و با عنصر‌های بومی نیز درآمیخته و به گونه‌ای ویژه رخ نمود. پس از مرگ اسکندر و به روزگار جانشینانش بسیاری از مردمان خاورمیانه و آسیای مرکزی که زیر فرمان ایشان درآمده بودند هلنیزه شدند. در روم شرقی نیز از زمان امپراتوری هراکلیوس به فرهنگ و زبان یونانی برتری داده‌شد و یونانی‌گرایی رونق یافت. این دوره از 330 قبل از میلاد تا 27 قبل از میلاد ادامه یافت .

برای اطلاعات بیشتر در مورد دیونیسوس، می توانید به این مطلب وبلاگ بروید .

برای اطلاعات بیشتر در مورد تکوک ( ریتون ) سازی در ایران، می تواید از این مقاله استفاده کنید.

منابع :

سایت موزه متروپلیتن

لغت نامه دهخدا

ویکی پدیا پارسی