نقاشی ونوس و مارس اثر ساندرو بوتیچلی ( گالری ملی لندن )

ونوس و مارس

برای دیدن این تصویر در سایت موزه و با قابلیت بزرگ نمایی ، روی تصویر کلیک کنید

نقاشی رنگ و روغن روی چوب درخت صنوبر . مارس ( خدای جنگ ) معشوق ونوس ( خدای عشق ) در کنار او به خواب رفته است . مارس خواب و بی دفاع و خلع سلاح شده در کنار ونوس که در بیداری و آگاهی است ، طعنه ای ظریف و هنرمندانه به رابطه عشق و جنگ است . از طرفی رابطه عاشقانه این دو خود دارای ابهام راز آلودی است که شاید نمادی از حقیقت باشد ، که عشق نیز می تواند دلیل وجودی جنگ باشد. در اطراف این دو ستر ها ( خدای گونه های جنگل ) کودکانه به بازی با ابزار جنگی مارس مشغولند. امتداد نگاه ونوس نه به مارس ، که به افقی نامعلوم است . ونوس به چه می اندیشد ؟ به عشق ؟ به صلح ؟ یا به معشوقی دیگر؟

در مورد نقاش :
آلساندرو دی ماریانو دی وانی فیلیپپی (Alessandro di Mariano di Vanni Filipepi)، مشهور به ساندرو بوتیچلی (Sandro Botticelli) یا بوتیچلی (۱ مارس ۱۴۴۵ – ۱۷ مه ۱۵۱۰) نقاش مشهور فلورانسی دوران رونسانس بود.
بوتیچلی را اغلب به عنوان كسی كه روح رنسانس را مجسم كرده است در نظر میگیرند. آثار كلیسایی او كه تجلی سوژه های مذهبی بود در تمام كلیساهای معروف و اصلی فلورانس و نیز كلیسای كوچك سیستین در رم در منظر دید تاریخ وجود دارد. اگر چه او یكی از بزرگترین نقاشان دوره رنسانس به شمار میرود اما حتی تا قرنها بعد از مرگ وی معروفیتش در پس پرده تاریخ پنهان ماند تا اینكه در نهایت در اوخر قرن 19 توسط یك گروه هنرمند انگلیسی كشف شود. « ساندرو بوتیچلی » برای نخستین بار مسئله ی زیبایی را در مرکز پژوهش خود قرار داد . آن نهایت زیبایی کمابیش دست نیافتنی که او می جست ؛ در نوشته های انسان گرایان فلورانسی آن روزگار به روشنی تشریح شده بود.اگر «بوتیچلی» از نخستین نقاشانی است که به اساطیر باستانی باز می گردد و مثلا تولد ونوس (الهه زیبایی ) را از شکم دریا به تصویر می کشد ؛ هدفش نه زیبایی جسمانی ، که زیبایی مثالی است.«ساندرو بوتیچلی» از مفهوم فضا به طریق پرسپکتیو سر باز می زند.

در مورد شخصیتهای نقاشی :
آفروديت (Aphrodite – اسم لاتين او ونوس) خدای عشق است و از كف امواج درياها به دنيا آمده است. او زيباترين خدا ست. همسر هفائيسيتوس زشت رو و معشوقه آرس (Ares) خدای جنگ.
اهميت عشق در زندگی و افكار يونانيان قديم از تكيه‌ای كه در افسانه‌ها بر آن ميشود، روشن می‌گردد. به توصيف زيبای زير از عشق توجه كنيم: آفروديت در كمربند خود نيروی معجزه آسای عشق را پنهان دارد. اروس (عشق – هوس Eros) كه با تيرهای خود عشق را به آتش می‌كشد پسر اوست.
آفروديت خدای بهار است. خدای باغها و گل‌ها. او همچنين بعنوان خدای كشتيرانی مورد ستايش قرار می‌گيرد.

آرس (اسم لاتين او مارس) خدای جنگ است. بار ديگر می‌بينيم كه چگونه پديده‌های زندگی روزمره انسان آئين او را ساخته اند. غالب پديده‌های زندگی روز در يونان قديم در وجود خدايان منعكس اند. آرس از فرياد ستيز و داغی نبرد در صحنه‌های جنگ مسرور ميشود. او بذر مرگ و نابودی می‌پراكند و عاشق ستيزه و خواست ستيزه جويانه است. همه خدايان و حتی زئوس پدر از او نفرت دارند. تنها اريس (Eris) خدای تفرقه افكنی، آفروديت معشوقه او و‌هادس (Hades) كه در انتظار شبح مقتولين جنگ است دوست او هستند.

ستر (Satyroi) خدای جنگل ، که درافسانه های يونان نيمي مرد با گوش ها و دم اسب و در افسانه های روم نيمي مرد نيمي بز با شاخ و گوش و پاهای بز تصور مي شد.

بیان دیدگاه