ارابه طلایی گنج جیحون (موزه بریتانیا)

Posted in فلزکاری, هنر, پیکره تراشی و مجسمه سازی, اسطوره شناسی, تاریخ with tags , , , , , , , , , on نوامبر 25, 2009 by behak

تصویر 1- ارابه طلایی گنج جیهون ( برای بزرگ نمایی روی تصویر کلیک کنید )

اثری هخامنشی، مربوط به قرن پنجم تا چهارم قبل از میلاد که در منطقه تخت کواد (قباد) تاجیکستان کشف شده. ارتفاع این  اثر، 18.8 سانتی متر است. این مدل زیبا، یکی از برجسته ترین اشیاء گنج جیحون (oxus) است، که به گنج آمودریا نیز مشهور است. گنج جیحون، مهمترین مجموعه یافت شده از طلا و نقره است که از دوران شکوهمند امپراطوری هخامنشی به یادگار مانده است. ارابه توسط چهار اسب کشیده می شود و حامل دو مرد است که لباسهای مادها را پوشیده اند. لباس ارابه ران بسیار شبیه خدمه سلطنتی در دوران هخامنشی است، که نمونه های آن، بر دیوارهای تخت جمشید قابل مشاهده است (تصویر دو). فرد نشسته، با لباسی فاخر تر و تاج گونه ای بر سر، به نظر از مقامات سلطنتی است.

تصویر 2- خدمه سلطنتی هخامنشی

جلوی ارابه با صورتک خدایی، همانند خدای کوتوله مصری، بس (Bes)، که خدایی پرطرفدار در میان مردم بود، تزیین شده است (تصویر شماره سه). این کار احتمالا به منظور حفاظت سرنشینان و دور نمودن ارواح خبیث بوده است.

تصویر 3- بس خدای کوتوله مصری، خدایی برای دور ساختن ارواح شریر

این ارابه را را می توان با ارابه نقش شده بر مهر داریوش پادشاه بزرگ هخامنشی، که آن هم در موزه بریتانیاست، مقایسه کرد (تصویر شماره 4).

تصویر 4- مهر داریوش، موزه بریتانیا (برای بزرگنمایی روی تصویر کلیک کنید)

مفاهیم وابسته به متن:

گنج جیحون :

مجموعه ی اشیا و سکه های طلایی و نقره ای مشهور به گنجینه ی اوکسوس (جیحون) مهمترین دفینه ی آثار فلزی کشف شده از دوران هخامنشیان است که ظاهرا بین سال های 1877و1880 میلادی در ساحل شمالی آمودریا به دست آمده است؛ رودخانه ی بزرگی که از پامیر جریان دارد و به دریای «آرال» می ریزد، در نواحی بالای خود، افغانستان را از تاجیکستان امروزی در آسیای مرکزی جدا می کند.

اثبات دقیق محل گنجینه ی «اوکسوس» تا حدی گیج کننده است. «کانینگهام» که چندین مقاله درباره ی این گنجینه نوشته بود در اولین مقاله ی خود گفته بود که آن را نزدیک محل تخت کواد(قباد) که در معبر ساحل شمالی «آمودریا»قراردارد، پیدا کرده است. قطعات به واسطه ی برخورد با شنهای رودخانه خراش برداشته بودند. اما در آخرین مقاله اش درباره ی گنجینه نوشته که او ترجیح می دهد راجع به گنجینه بگوید که از مکانی حدود 50 کیلومتری شمال آمودریا به دست آمده است. بیشتر اینگونه احتمال می رود که گنج واقعا در سواحل آمودریا پیدا شده است و محقق روسی«ا. و. زیمال» به تحقیق های انجام شده ی اخیر روسیه اشاره می کند که این نظر را که محل گنج در «تخت کواد» بوده تقویت می کند. خرابه های قدیمی اینجا ظاهرا حدود یک کیلومتر مربع است که حدود ربع آن توسط رودخانه شسته شده است.

«تخت کواد» در واقع یکی از دو قلعه ی نظامی مهم در ساحل شمالی آمودریا است. مکان دیگر 5 تا 6 کیلومتری شمال این منطقه است و به «تخت سنگین» یا «تخت سنگی» مشهور شده. یک محقق روسی توضیح داده که معبدی در این مکان به دست آمده که در اطراف آن راهروهایی با اتاق های انبار مانند پر از اشیا گرانبها بوده است.بیشتر این اشیا متعلق به دوران «هلنی مابی» هستند.

خدای کوتوله مصری بس :

خدایی کوچک با ظاهری عجیب. چهره عجیب و زشت او با آن نفسهای عمیق، ارواح خبیث را در مواقع جشن و شادی و زایمان فراری می دا د. امروزه برای تمام خدایانی که ظاهری شبه این خدا دارند، از واژه عمومی بس استفاده می کنند.

منابع:

تارنمای موزه بریتانیا

مقاله گنجینه اوکسوس

میراث شاعر (داستان کوتاه)

Posted in هنر, ادبیات, دل نگار on اکتبر 1, 2009 by behak

روز بزرگداشت مولانا در سکوت کامل خبری

——————————————-

خوابیده بود توی اتاق نیمه تاریکش. لحاف چرکش را که بوی نم می داد کشیده بود روی خودش. بوق سگ

مولانا و شمس اثر استاد فرشچیان
مولانا و شمس اثر استاد فرشچیان

بود. خوابش نمی آمد ولی یک کرختی همراه با دلزدگی باعث می شد توی رختخواب غلت بزند. چرخید. چشمش افتاد به عکس خاک گرفته پدر شاعرش که گل میخ بود. از چهره پدرش خجالت می کشید. از زندگیش. بدنش خسته بود. سنگینی بوسه های شهوانی رهگذران هر شبش، خسته اش کرده بود. تمام هستی اش را فروخته بود. شرافتش را. حتی دست نوشته های پدرش را. نگاه های پدرش از زیر خاک روی عکس هم سنگین بود. غلت زد تا نبیند. آه پدرش. پدرش…

آن که دست نوشته ها را خریده بود همسایه اش بود. همسایه ای که نگاه هرزه ای داشت. همسایه ای که شعر پدرش را نمی فهمید. دست نوشته را گذاشته بود توی کتابخانه اش و با تفاخر به مهمانهای خانه اش نشان میداد . میهمانان نیز سری می جنباندند و لبخندی نثار همسایه با فرهنگ می کردند . و همسایه ی بافرهنگ همچنان که از تحسین میهمانان لذت می برد، تن شهوانی دختر شاعر را تجسم می کرد. خوابیده بود توی اتاق نیمه تاریکش. لحاف چرکش را که بوی نم می داد کشیده بود روی خودش. بوق سگ بود. نگاه های پدرش از زیر خاک عکس به او مات مانده بود. به دخترش ایران.

تندیس پادشاه، شاهپور دوم ( هنر ساسانی )

Posted in فلزکاری, هنر, پیکره تراشی و مجسمه سازی, تاریخ, تذهیب with tags , , , , , , , , on آگوست 30, 2009 by behak

برای بزرگ نمایی روی عکس کلیک کنید

تندیس پادشاه، شاهپور دوم، امپراطوری ساسانیان، ایران، از نقره ی طلاکاری شده، قرن چهارم میلادی،  به طول 40 سانتی متر، موزه متروپلیتن.

سلسله ساسانیان بر گستره وسیعی از سرزمینهای مابین رود فرات تا باختر، از قرن سوم میلادی تا قرن هفتم میلادی و اشغال ایران توسط اعراب مسلمان، حکمرانی می کردند. در بیشتر این مدت، کنترل جاده ی معروف و تجاری راه ابریشم، که راه تجارت با چین بود، در اختیار آنان بود.

در قرن چهارم میلادی، این تندیس سلطنتی، از ورق یک پارچه ی نقره ضرب شده است. تصویری برجسته و با جزئیات از پادشاه ایران، همانند تندیسهای باشکوهی که در امپراطوری روم غربی متداول بود. پادشاه گوشواره های ساده ی تخم مرغی به گوش دارد و گردنبندی نیز که از مهره ساخته شده، آنچنان که در زمان ساسانیان مرسوم بود، به گردن دارد. نگاه قدرتمند و قوس مشخص بینی دو مشخصه ای که در نگاه اول به چشم می آیند، قصد هنرمند سازنده اثر را از برجسته نمودن این مشخصات چهره نشان می دهد . تاکید براین مشخصات، ما را با شخصیتی مصمم از پادشاه روبرو می کند. جزئیات تاج، اطلاعاتی از تاج پادشاهان ساسانی را بیان می کند. در این مورد، تاج با هلالی از ماه تزئین گشته است . کره شیار دار بزرگی از میان کنگره های تاج بیرون آمده، هر چند تناسب چندانی با تاج ندارد. ولی باید دانست، این کره، جزو سنتهای پوشاکی ساسانیان و امپراطوران کوشانی است. هلال ماه روی تاج، مختص شاهپور دوم است. همچنان که در نقش برجسته طاق بستان از شاپور دوم وسوم، هلال ماه در تاج شاهپور دوم دیده می شود ولی در تاج شاهپور سوم موجود نیست.

اصطلاحات و شخصیت های وابسته به متن :

شاپور دوم :

شاپور دوم (۳۰۹-۳۷۹ ترسایی)، یا «شاپور ذوالاکتاف (شانه سنب)» ،[۱] از شاهان دودمان ساسانی بود.

او پسر هرمز دوم بود. او را در کودکی و پس از بر کناری برادرش آذرنرسه بر تخت نشاندند. داستانی درباره او هست که می‌گوید درباریان زمانی که مادرش وی را باردار بود بر زهدان مادر تاج شاهی نهادند و او پیش از زایش شاه شده بود.شاه در سن 16 سالگی زمام حکومت را در دست گرفت . تا آن زمان ایران در سیاست خارجه محتاط و رویه دفاعی نسبت به تجاوزاتی که به حدود ایران می‌شد، اختیار کرده بود.

در زمان کودکی او عربها به مرزهای ایران تاختند و تاراج و خونریزی بسیار به راه انداختند. هنگامی که شاپور به جوانی رسید و خردسالی را پشت سر گذارد از تازیان انتقام سختی گرفت. او سزای کارهای عرب‌ها را با سوراخ کردن شانه‌هایشان می‌داد از این رو بدو لقب شانه سُنب یا ذوالاکتاف دادند. برای نخستین بار به دستور او قبیله‌ای عرب به نام بنی‌حنظله را به خوزستان کوچاندند تا آسانتر ایشان را کنترل کنند. پیش از این در خوزستان عربی زندگی نمی‌کرد.کار شاپور پس از تسویه کار اعراب مشکل بود . زیرا اگر با روم جنگ نمی‌کرد ، دچار اغتشاشات داخلی می‌گردید و اگر جنگ می‌کرد ، طرفش با امپراتوری مانند یولیانوس بود. خوشبختی شاپور یولیانوس مرد و در ارمنستان هم چون تیرداد، پادشاه آن ، مذهب مسیحی را ترویج می‌کرد، اهالی این مملکت از او متنفر شدند و بعد از فوت او در سال314 میلادی ، جانشینانش افراد لایقی نبودند. بر اثر این اوضاع، شاپور جنگ را با روم شروع کرد و این جنگ ها 12 سال طول کشید. { 338-350 م } بی آنکه نتیجهٔ قطعی برای یکی از طرفین داشته باشد.

همچنین در زمان او هونها یا خیون‌ها به ایران دست‌اندازی کردند که شاپور آنان را نیز تاراند. دورهٔ دوم جنگ ها با روم همچنین وی در سال ۳۵۹ به جنگ با رومیان پرداخت و شهر «آمد» (دیاربکر کنونی) را گشود. امپراتور یولیانوس نیز در سال ۳۶۳ به ایران لشکر کشید ولی خودش کشته شد و سپاهش نیز از میان رفت. از این رو روم به ناچار با ایران از در صلح درآمد و سوریه را به ایران واگذار کرد.

شاپور همچنین ارمنستان را باز پس گرفت. در زمان او مسیحیان آزارانده شدند. شاپور در دنباله کامیابی‌هایش همچنین توانست نیروی موبدان زرتشتی را نیز محدود کند.

از شاپور دوم سنگنوشته‌هایی در تاق بستان و مشگین‌شهر به یادگار مانده‌است.شاپور در سال 379 میلادی ، پس از 70 سال سلطنت درگذشت.

شاهنشاهی کوشان :

امپراتوری کوشان حکومتی در سده‌های یکم تا سوم میلادی و همسایهٔ شرقی ایران اشکانی بود. قلمرو کوشانیان در ردهٔ سوم میلادی به دست ساسانیان افتاد. قوم کوشان (پدید آورندگان این حکومت) را با تخاریان مرتبط می‌دانند. در این امپراتوری، دین بودایی رواج داشت و تندیس‌های بودای بامیان یادگاری از آن دوره است. این امپراطوری به دست شاپور اول پادشاه ساسانی منقرض شد. برای اطلاعات بیشتر، می توانید از این مقاله استفاده کنید.

منابع :

سایت موزه متروپلیتن

ویکی پدیا پارسی